بارون پاییزی
دخترنازم ،
دیشب "1392/07/30"بامادر جون رفتیم فرودگاه دنبال باباجون.هواهم خیلی سردشده بود.چون ازصبح
داشت بارون می بارید.این اولین بارونی بودکه توفصل پاییزبارید.
بابایی یه کیف صورتی خوشگل برات خریده بودمثه کیف سوگندجون.وعمه ازاده جونم یه
شلوارخوشگل.
دخترم بدون که همیشه دوست دارم هرچندکه توخیلی وقتامنوعصبانی می کنی ... .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی