هستیهستی، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

هستی پرنسس مامانی و بابایی

نیشابور

دختر نازم ، چهارشنبه 1392/08/29 با باباایمان رفتیم نیشابور .باباجوادومامان نسرین مثه همیشه بارویی بازازمون استقبال کردن.دلم خیلی هوای بچه گی هامو کرد.عکس های قدیمی روپیدا کردم   ودلم می خواست واسه چندلحظه برگردم به همون زمان.دلم  می خواست بغل مامانم بخوابم  وتاصبح براش درددل کنم.راستش اصلا دوس  نداشتم برگردم.اما زیادموندنم جالب نبود. ولی مامان نسرین وبابا جواد ودایی محمدازصبح چندین بارزنگ زدن وخواستن برگردیم پیششون.  بهشون قول دادم هفته دیگه بازم مزاحمشون بشیم. روزجمعه هم که مادرجون واقاجون اکبر وعمه افسانه جون ومریم جون و محمداقا باعمومحمد ومصطفی امدن نیشابور.متاسفانه هواخیلی سرد بود...
3 آذر 1392

یه عکس سه تایی

هستی جون یه چندروزی هستش که عمه ازاده جون وعمه سمانه جون ازتهران  واسه مراسم مادرجون که هرسال ماه محرم برگزارمی کنه امدن. شما هم که همیشه خونه مادرجون بودی تاباسوگندجون بازی کنی ...   ...
26 آبان 1392