دخترم حموم رفته ... .
هستی من ... شماحموم رفتن وخیلی دوس داری البته تاوقتی که هنوز سرتون ونشستم.داشتم اب وانت رو عوض می کردم وشماهم خوشحال واسه خودت بازی می کردی که یه لحظه غفلت باعث شد باسربخوری زمین. خیلی ترسیده بودم.بلندت کردم ومحکم توبغلم فشارت دادم تابالاخره اروم شدی وبعدش خودت گفتی که مخت داغون شده... خداخیلی بهمون رحم کرد. اخه دخترگلم چرااینقدرفضولی می کنی... .؟؟؟؟ خدایا ممنونم که مراقب فرشته کوچولوی من هستی ... . ...
نویسنده :
مونا و ایمان
22:12